19/10/1403  
 
سه شنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۳ ۱۴:۴۳ ۵۵
طبقه بندی:
  • اخبار سازمان
  • اخبار کمیسیون ها
چچ
چالش‌های حکمرانی هوش مصنوعی در کشور

چالش‌های حکمرانی هوش مصنوعی در کشور

مدتهاست که موضوع حکمرانی هوش مصنوعی به یک موضوع جدی در حوزه فناوری و نوآوری کشور تبدیل شده است. جهت بررسی جوانب مختلف حکمرانی هوش مصنوعی با محمدرضا معبودیان، رییس کمیسیون هوش مصنوعی و علم‌داده سازمان نظام صنفی رایانه‌ای و رییس کارگروه هوش مصنوعی کمیسیون فاوای اتاق بازرگانی ایران، مصاحبه‌ای داشته‌ایم که پیش روی شماست.

آیا اصولاً به حکمرانی هوش مصنوعی در ایران نیاز داریم؟

اگر موافق باشید با تعریف حکمرانی شروع کنیم. حکمرانی، ساماندهی و مدیریتِ مدیران، ذی‌نفعان و منابع است. با این تعریف ساده حکمرانی بر هر موضوع ملی لازم است. البته واژه «حکمرانی»، در تعابیر دیگر به سیاست‌گذاری، تعیین خط‌مشی، راهبری و مدیریت کلان هم ترجمه می‌شود که مقصود اصلی حکمرانی را پوشش نمی‌دهد. با این تعریف خیلی مختصر، می‌توان اذعان داشت که حکمرانی هوش مصنوعی برای کاربردی‌سازی هوش مصنوعی الزامی است. البته لازم است که حکمرانی هوش مصنوعی را به سه موضوع مجزا زیر تقسیم کنیم: حکمرانی بر هوش مصنوعی، حکمرانی با هوش مصنوعی و حکمرانی برای هوش مصنوعی.

«حکمرانی بر هوش مصنوعی»، را می‌توان به تنظیم‌گری‌ها، سیاست‌گذاری‌ها و شفاف‌گری‌ها تعریف کرد. مواردی همچون: شفاف‌سازی تولی‌گری‌‌ها و حوزه اختیارات و وظایف هر حوزه عملیاتی درکشور، سیاست‌گذاری عرصه‌های تولید و نوع کاربردپذیری AI، کنترل تضاد منافع مجموعه‌های مختلف، جلوگیری از رقابت بخش دولتی با خصوصی، شفافیت در مصادیق ترک فعل‌ها و برخورد قانونی با آن‌ها، شفافیت در انواع حمایت‌های مالی و غیرمالی، شفافیت در نحوه ارزیابی و آزمایش مدل‌های AI، و شفافیت و نظارت بر برون‌سپاری پروژه‌های دولتی و موارد مشابه، را پوشش می‌دهد.

«حکمرانی با هوش مصنوعی»، را می‌توان به مدیریت داده‌محور، بهبودها و خودکارسازی‌ها، تعبیر کرد. مواری همچون برنامه‌ریزی مبتنی بر پیش‌بینی منابع و مصارف، بهبود فرآیندهای تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی داده‌محور، خودکارسازی فرایندها و امور، مدیریت ‌بحران‌ها به صورت داده‌محور، مدیریت بهینه منابع در سطح دولت و سازمان، کنترل و مدیریت ناترازی‌های سوخت، انرژی، مالی و...، سودآوری ملی و افزایش GDP، و حتی افزایش رفاه و سهولت زندگی مردم را می توان در محدوده حکمرانی با هوش مصنوعی دانست.

«حکمرانی برای هوش مصنوعی»، را می‌توان به تسهیل‌گری‌ها، تضمین‌گری‌ها و نظاره‌گری‌ها، ترجمه کرد. مواردی همچون ارائه تسهیلات تامین زیرساخت‌های AI به تولیدکنندگان خدمات هوش مصنوعی، ایجاد الزامات قانونی‌و زیرساختی برای آزادرسانی داده‌ها، تدوین قوانین حمایتی، هدف‌گذاری به‌کارگیری صحیح و مناسب AI در دولت و صنعت(تنظیم بازار)، تسهیل‌گری وام‌ها، گرنت‌ها و بودجه‌های پژوهشی، تسهیل‌گری سرمایه گذاری و حضور در بازاهای داخلی و خارجی، تضمین‌گری خرید و مصرف خدمات AI از شرکت‌های ایرانی دانش‌بنیان و فناور هوش مصنوعی، نظارت بر تخصیص صحیح بودجه‌های هوش مصنوعی و سایر موارد از این نوع همگی حکمرانی برای هوش مصنوعی هستند.

با توجه با این سه نوع حکمرانی، طبیعتاً «نقش و وظایف» دولت و حاکمیت در حکمرانی هوش مصنوعی بسیار شفاف مشاهده می‌شود.

با این توضیحات اکنون هر سه نوع حکمرانی هوش مصنوعی در ایران وجود دارد؟

دولت‌ها در گذر زمان آموخته‌اند که هر تکنولوژی جدید که می‌آید، از خودشان بپرسند که ما چه تنظیم‌گری یا حکمرانی «بر» آن داشته باشیم تا بتوانیم آن‌را کنترل کنیم؟ تاسیس و جایگاه‌سازی امور تنظیم مقررات از این نگاه آغاز می‌شود و همیشه دولت‌ها تصور می‌کنند که اگر تنظیم‌گری هر فناوری را انجام دهند (آن‌هم بصورت تنظیم‌گری بر بخش خصوصی نه تنظیم‌گری مصرف و به‌کارگیری فناوری جدید)، وظایف حکمرانی خود را انجام داده‌اند. متاسفانه این نگاه ناصحیح، موجب ناکارامدی و عقیم ماندن به‌کارگیری صحیح فناوری‌های جدید درکشور شده است. بدیهی است که «حکمرانی بر هر فناوری»، گام آخرین و انتهایی بوده و حکمرانان باید به «حکمرانی برای آن ساماندهی آن فناوری» و «حکمرانی با آن فناوری» بصورت کاملاً جدی بپردازند. متاسفانه ما در کشورمان در این حوزه مشکل جدی داریم و فقط جنبه تنظیم‌گری حکمرانی و آنهم فقط به سمت تنظیم‌گری بخش خصوصی توجه می‌شود و وظایف ذاتی دولت‌ها مورد توجه قرار نگرفته است. به‌صورت کلی می‌توان پاسخ داد که تسهیل‌گری تولید و تضمین‌گری خرید و مصرف خدمات و محصولات هوش مصنوعی در کشور بسیار ناچیز بوده است. در انتها باید عرض کنم که حاکمیت، فقط به تدوین سند در حوزه هوش مصنوعی پرداخته است که متاسفانه اسناد تهیه شده هم از کیفیت مناسب برخوردار نیست.

در مورد اسناد ملی هوش مصنوعی، تحلیل شما چیست؟

متاسفانه حاکمیت در ایران، دچار یک سندرم سندنویسی چندین ساله در حوزه «سند ملی هوش مصنوعی» شده است و حتی بعد از نگارش این‌گونه اسناد توسط سازمان‌های متعدد دولتی، هنوز هم در این پارادایم درگیر است. متاسفانه اسناد تهیه شده کاملاً با نگاه دولتی نگارش شده است و بخش خصوصی کمترین تاثیر در نگارش این‌گونه اسناد داشته است، متاسفانه توجهی به استفاده از Market Research های مرتبط نداشته و تیم حاکم بر تیم تولید و بررسی سند، کمتر متخصص هوش مصنوعی بوده‌اند. همچنین حاکمیت و سازمان‌های تدوین‌گر این‌گونه اسناد، یا فقط در انتهای تولید سند از بخش خصوصی دعوت به مطالعه کرده است و یا در بهترین حالت در میان صندلی‌های تصمیم‌سازی، فقط یک صندلی و آن‌هم بدون حق رای، واگذار کرده است. این نوع سندنویسی متاسفانه نتیجه مناسبی نخواهد داشت. مساله دیگر در اسناد تهیه شده این‌است که هیچ نگاشت نهادی برای وظایف و سازمان‌های دولتی متولی هوش مصنوعی در اینگونه اسناد انجام نشده است و از این جهت هیچ پاسخگویی سیستماتیکی میسر نیست.

می‌فرمایید بخش خصوصی عامل تاثیرگذار در تدوین این‌گونه سندهای ملی نیست؟

متاسفانه بله و این بسیار تلخ است. برای تاثیرگذاری دقیق بخش خصوصی در حکمرانی هوش مصنوعی، اقدامات بنیادین زیادی لازم است. مثلاً باید هر تعداد صندلی برای تصمیم‌گیران دولتی و حاکمیتی ایجاد می شود، حداقل به همان اندازه صندلی با حق رای برای اصناف و تشکل‌های بخش خصوصی لحاظ شود. باید برای خرید و بررسی مطالعات بازار هزینه و زمان کافی صرف کرد و از مشاوران داخلی و بین المللی مشاوره کافی دریافت کرد و... این‌گونه امور نیاز به یک بلوغ حکمرانی دارد. ما در مملکت عزیزمان باید این میلیون را از یک آغاز کنیم و گام به گام جلو برویم. بلوغ حکمرانی، قرص ندارد و هیچ مایکروفری برای طبخ حکمرانی ملی اختراع نشده است! تیم حکمرانی دولتی/خصوصی باید شکل بگیرد.

وضعیت حکمرانی هوش مصنوعی در ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟

چالش‌ها و پاس‌کاری‌های متولیان حکمرانی برای «حکمرانی هوش مصنوعی» در کشور، یک‌سالی است که ادامه دارد و طبیعتاً هوش مصنوعی در دنیا منتظر تصمیم‌گیری‌های حکمرانان ایران نمی‌ماند و نتیجه نهایی، عقب افتادگی بیشتر و شکاف بزرگتر کشور ایران و با همسایگان و سایر کشورها شده است. از منظر بخش خصوصی، دولت عزم و اراده کافی برای حکمرانی هوش مصنوعی را ندارد و این از رفتار دولت، مجلس و ارگان‌های اصلی حکمرانی در این حوزه و بسنده کردن به نگارش سندهای ضعیف و ناکارآمد در حوزه هوش مصنوعی کاملاً نمایان است. اینکه در حوزه هوش مصنوعی فقط به گفتار درمانی و وعده‌دهی در این حوزه پرداخته می‌شود، موید این موضوع است. هم اکنون معلوم نیست که متولی تجهیز زیرساخت‌های هوش مصنوعی (GPU Lake ها و GPU Farmها) کیست؟ بودجه‌اش چقدر است؟ برنامه‌اش چیست و... . با همین دست‌فرمان در حوزه دادگان بومی و دادگان صنعتی وضعیت نامناسب است و عملاً با امنیتی‌سازی حوزه داده‌ها با طرح مباحثی مانند افتا و پدافند غیرعامل، امکان دسترسی به دادگان مختل شده است. همچنین قانون دوام قدرت اجرایی نداشته و مسکوت است. در حوزه نیروی انسانی و جذب و حمایت از استعدادها و تلنت‌ها، در دولت، برنامه و متولی خاصی وجود ندارد و... با این عرایض کوتاه می‌توان به سئوال شما اینگونه پاسخ داد که «از حکمرانی که نمی‌خواهد حکمرانی کند، توقعی نباید داشت!»

بنظرتان چرا حکمرانان ملی نمی‌خواهند حکمرانی هوش مصنوعی داشته باشند؟

شاید به‌صورت واقعی نیاز استفاده از هوش مصنوعی نزد ایشان احساس نشده است. متاسفانه حکمرانان و تصمیم‌گیران دولتی، به شدت مبتلا به روزمرگی و دست و پنجه نرم کردن با انواع بحران‌ها از قبیل ناترازی سوخت و انرژی، بحران آب و خشکسالی، بحران آلودگی هوا، تورم لجام گسیخته، ناترازی ارزی، تحریمهای ظالمانه، و... هستند که دیگر مجالی به پرداختن به هوش مصنوعی برایشان باقی نمانده است. در اینجا واقعاً چندین سئوال وجود دارد، مثلاً آیا هوش مصنوعی در لیست دغدغه‌های اصلی ملی وجود دارد یا خیر؟ آیا هوش مصنوعی به عنوان یک راهبرد ملی بلند مدت ملی انتخاب شده است؟ آیا دولت‌ها بودجه لام جهت تامین زیرساخت‌های هوش مصنوعی را دارند؟ مثلاً 8 میلیارد دلار برای خرید انواع GPU؟ سازمان‌های دولتی و خصولتی که به سودآوری و بهره‌وری با دریافت انواع یارانه‌های متعدد دولتی عادت دارند، آیا انگیزه‌ای برای بهبود مستمر دارند یا هر کاری انجام بدهند کافی است؟ و سایر سوالات دیگر. اینجاست که هوش مصنوعی در اذهان حکمرانان و دولتمردان به یک امر فانتزی و پول خرج کن صرف تبدیل شده است. اما در مقابل، هنگامی که نگاه کلان به هوش مصنوعی بعنوان یک ابزار حل مسائل مبتنی بر داده، تصمیم ساز و تغییر پارادایم از سنتی به داده پایه باشد، هزینه‌های زیربنایی و کاربردی‌سازی آن در کوتاه مدت بازگشت خواهند داشت. این نگاهی است که سایر کشورها به هوش مصنوعی دارند. درحال حاضر در اکثر کشورهای همسایه خلیج فارس، از تقاطع‌گیری هوش مصنوعی و داده‌محوری، حکمرانی نرم، حکمرانی اجتماعی و اقتصادی، برنامه های کلان توسعه‌ای تولید و در حال اجرا دارند. بدون شک توسعه پایدار در آینده نزدیک از حکمرانی مبتنی بر هوش مصنوعی، منتج خواهد شد.

اگر بی‌توجهی به عدم حکمرانی هوش مصنوعی در کشور ادامه یابد، نتیجه چه خواهد بود؟

متاسفانه شاید همین الان هم دیر شده باشد و ما در کشور عزیزمان نتوانیم این زمان‌هایی را که از دست داده‌ایم را جبران کنیم، اما در صورت مثبت‌اندیشی و وجود امیدواری! باید با تعجیل فراوان، پارادیم حکمرانی هوش مصنوعی در ایران را شکل‌دهی و ساماندهی کرده و سپس با ارتقای جایگاه و مجال‌دهی به نقش‌آفرینی و بازیگردانی بخش خصوصی، به سمت آینده‌ای مبتنی بر هوش مصنوعی حرکت کنیم. درغیر این‌صورت، متاسفانه کشور عزیرمان، در گونه‌ای جدید از استعمار، مستعمره شرکت‌های غول‌های فناوری هوش مصنوعی خواهد شد که راه جبرانی وجود نخواهد داشت زیرا سبک زندگی جدید مبتنی بر هوش مصنوعی در آینده بسیار نزدیک همه‌گیر خواهد شد.

منبع:
آدرس کوتاه شده: