شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۹
۱۷:۱۵
۱۳۹
طبقه بندی:
- اخبار سازمان
- اخبار کمیسیون ها
*وقتی می گوییم صادرات نرم افزار دقیقا از چه چیزی صحبت می کنیم؟
این پرسشی ساده به نظر می رسد، ولی یکی از بنیادی ترین سوالاتی است که کماکان در کشور، ما این پرسش را با یک پاسخ قدیمیِ منسوخِ ۲۰ ساله رها کرده ایم. بسیاری از برنامه ریزی های کلان و بخشی، بر اساس یک پاسخ غیرعلمی و سطحی به اینکه نرم افزار چیست، انجام می گیرد. من میتوانم کل این مصاحبه را به گونه شناسی نرم افزار اختصاص دهم. دسته بندی های جهانی را اشاره کنم. ولی آخر روز آیا ما فعالان اکوسیستم نرم افزار، بر سر آن اجماع داریم. خیر. این سوال هم احتمالا دنبال یک جواب روتین نیست و می خواهد بداند وقتی از صادرات نرم افزار صحبت می کنیم از صادرات چه مجموعه فرآورده هایی صحبت می کنیم.
برای فهم این موضوع بایستی با رویکردی پدیدارشناسانه مجددا این پدیده یعنی نرم افزار را بازتعریف کنیم. خصوصاً در جهان امروز که فناوری های پیشران، زیستِ ما را دگرگون ساخته اند این گونه پرسش ها معطوف به نرم افزار، بسیار بسیار مهم هستند.
*تفاوت بین صنعت نرم افزار، اکوسیستم نرم افزار و نرم افزار چیست؟ آیا سندی هست که ما بر این تعاریف اجماع داشته باشیم؟
ما باید پاسخ هایی شفاف تولید کنیم، در عین حالی که تنوع، تکثر و تغییرپذیری تکنولوژی ما را در آخرِ روز، مجبور می کند که پاسخی جامع و چه بسا دینامیک و چند بعدی طراحی کنیم. با چند پرسشِ ساده که امیدوارم با دقت در موردش تامل شود، اهمیت برساختِ یک پاسخ همه گیر و همه شمول و استاندارد به سوال شما را شفاف می کنم.
* آیا یک فناوری شناختی روانشناسی که به اتکای یک نرم افزار هوش مصنوعی کار می کند، صادرات نرم افزار یا صادرات فناوری دانش بنیانِ شناختی است؟
* یا اگر اسنپ در پاکستان، با برند دیگری توسعه پیدا کند صادرات نرم افزار محسوب میشود، یا صادرات استارتاپ یا صادرات تکنولوژی یا صادرات یک کسب و کار در صنعت حمل و نقل، دقیقاً کدام بخش از فراملی شدن بین المللی یک کسب و کار مانند اسنپ می تواند صادرات نرم افزار تلقی شود؟
* یک پلتفرمی مثل ترجمه آنلاین چند زبانه، آیا صادرات نرم افزار است؟
* یا یک سوالی ساده تر، یک فریلنسر که با استفاده از فتوشاپ به مشتریانی در کشور دیگری سرویس می دهد و درآمد ارزی دارد آیا صاردات خدمات نرم افزاری انجام داده است؟
* یا شرکتهای انتقال تکنولوژی وقتی یک روبات چت دارای هوش مصنوعی را به کشوری صادر میکنند، صادرات نرم افزار انجام داده اند یا تکنولوژی؟
* یا لوح فشرده زندگینامه چارلی چاپلین به ۶ زبان زنده دنیا صادرات نرم افزار است.؟
* یا تولید انیمیشن سینمایی و اکران آن بر سینماهای جهان؟
* یا صادرات بازی؟
اینها تک تک، سوالاتی ساده به نظر می رسند ولی زمانیکه همه ی انواع حالات را در کنار هم قرار می دهیم، به وضوح در خواهیم یافت یک غفلت تاریخی در فهم چیستی نرم افزار در کشور ما حادث شده است. نرم افزار یک صنعت مادر است، صنعتی محجوب و راهبردی، تقریباً بخش عمده ای از تولید دانش و فناوری و کسب وکارهای نوپا و دانش بنیان بر بنیانِ نرم افزار بنا نهاده می شوند. ما برای خودمان، بالغ بر ۳۰ نوع فرآورده صادراتی نرم افزاری مستقل شناسایی کرده ایم و سپس آنها را بر اساس شرایط کشور و شرایط بازارهای هدف اولویت بندی نموده است. ولی آیا طبقه بندی ما را باید همه رعایت کنند یا بپذیرند.؟ خیر. ممکن است برای یک بازیگر دیگری، همین معنا و مفهوم را نداشته باشد. لذا بی تردید پاسخ به پرسش شما بایستی در نهایت در یک سندی ملی بازتعریف شود.
*چگونه صادرات نرم افزار می تواند جایگزین صادرات نفتی تلقی شود؟
به زعم من، سطح آگاهی و ادراک جمعی ما از خود این سوال، نیز یک پرسش مهم است ؟ چند دلیل دارم. اولاً مطالعه سهم IT و نرم افزار در GDP، مقیاس IT در اقتصاد دیحیتال و نیز سهم اقتصاد دیجیتال در کل اقتصاد کشور ها، اهمیت مهاجرت به صادرات غیر نفتی را آشکار می کند. ۲۰۰ سال پیش آدام اسمیت و دیویدریکاردو، دو اقتصاددان عصر لیبرالیسم که هر دو با نظریه مزیت نسبی شناخته می شوند. گفتند که رشد و توسعه مبتنی بر منابع طبیعی، رشدی پایدار نیست و ما ۴۰ سال از انقلاب می گذرد و هنوز با داشتن منابع انسانی وسیع، خام فروشیم، و با چوب حراج زدن به منابع طبیعی خود میخواهیم برنامه های توسعه را محقق کنیم. همین امروز که در حال گفتگو هستیم آمارها و واقعیتِ روی زمین، شکست این رویکرد را فریاد می زنند. گویا اصلا گوشمان بدهکار نیست که آب و جنگل و دریاچه و سوخت های فسیلی دارایی های سرمایه ای گرانمایه ای هستند. این جملات را همه ی ما بلدیم و در بیان کردنش استادیم. سوال این است که تحریم ها باید پس از بالغ بر گذشت ۴۰ سال از انقلاب، مردم و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را بیدار کند؟ در نظم جهانی دقیقاً ایفای نقش اقتصادی ای را می کنیم که دلخواه قدرت های بزرگ است، موقع آن است که باور کنیم رشد صادرات مبتنی بر فناوری، نیروی انسانی، مهارت و … دیگر، یک فانتزی و شوخی نیست، تمامی منابعمان بایستی در رشد صادرات این فرآورده ها بسیج شود. در مسیر صادرات فرآورده های نرم افزارمحور، می توان تحریم را یک نعمت الهی و فرصت تحول برای ایران دانست و اتفاقاً تهدیدی بزرگ برای تحریم کنندگان.دارم مستقیما پاسخ سوال شما را می دهم که می پرسید چگونه؟ کم نیستند کشورهای موفقی که رشد اقتصادی و پایداری اقتصادی اشان را مرهون تلاش درون زایِ خود بوده اند و اتفاقاً نداشتن منابع طبیعی راز موفقیتشان شمرده می شود. پس یک لحظه تردید نکنید، راه توسعه از صادرات غیر نفتی و راه صادرات غیر نفتی از صادرات فرآورده های نرم افزاری و دانش بنیان می گذرد. در سوال ابتدایی شما روشن کردم که گستره وسیعی از محصولات و خدمات بر نرم افزار مبتنی است، لذا هر چقدر ما بر صادرات فرآورده های دیجیتال و نرم افزاری تمرکز کنیم راه درست را در پیش گرفته ایم.
*از صحبتهای شما اینگونه می شود برداشت کرد که ما آنگونه که باید به نرم افزار اهمیت نداده ایم؟ چگونه می شود که کشور ایران در خصوص صادرات نرم افزار پیشرفت کند؟
کشور سه دوره را در خصوص صادرات نرم افزار پشت سر گذاشته است. در دو دوره اول از سال های ۷۵ و ۷۶ تا اواسط دهه هشتاد و در دوره دون از اواسط دهه هشتاد تا اولایل دهه ۹۰ یعنی تا قبل از توسعه و شتاب فضای دانش بنیان و صعودِ ارگانیکِ اکوسیستم استارتاپی. در این دو دوره و تا اوایل دهه ۹۰، تمام تمرکز ما بر روی صادرات و فروش محصولات نرم افزاری بوده است و نه خدمات. البته که این رویکرد، معلول شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ما بوده است.
اکنون، پس از گذشت ۵ تا ۶ سال از شکل گیری فضای استارتاپی که منابع عمومی در خدمت توسعه شاخص علم و فناوری در کشور بوده است و نیز در شرایط تحریمی و افزایش نماییِ نرخ ارز، دو نکته را پی برده ایم. اولاً صادرات نرم افزار به شدت در سایه این علاقه شدید به اکوسیستم استارتاپی مغفول مانده است و ثالثا مخزن دو دهه گذشته از صادرات محصولِ نرم افزاری تقریباً خالی است و بایستی روی صادرات خدمات تمرکز کرد. پس به عنوان یک جواب به پرسش چگونگی استراتژی تمرکز بر صادرات خدمت را اولین رویکرد برای پیوستن به زنجیره تامین جهانی میدانم. اجازه بدهید از فرصت این سووال استفاده کنم و کمی هم به رسالت امروز و ماموریت فعالان و بازیگران اکوسیستم نرم افزار چه دولتی چه خصوصی، اشارتی بکنم. شاید بخش دیگری از چگونگی توسعه صادرات نرم افزار را نمایان کند.
ما یک ناخودآگاه جمعی داریم که برخی مواقع با طرح پرسشهایی خودنمایی میکند. ناخودآگاه جمعی ما می پرسد که چرا سهم نرم افزار ما در GDP پائین است یا طرح این سوال که چرا ارزش نرم افزار در کشور ما اینقدر پائین است. یا چرا پیوند شرکتهای بالغ نرم افزاری با اکوسیستم استارتاپی برقرار نمی شود؟ یا چرا دارایی نرم افزاری به عنوان یک دارایی نامشهود قابل ارزشگذاری مشخص نیست و چرا کماکان نرم افزار دارایی سرمایه ای نیست و کالای مصرفی محسوب می شود؟
از وجود این ناخودآگاه جمعیِ پرسشگر، با طرح این پرسشها آگاه می شویم. این ناخودآگاه جمعی بایستی آنچنان تحریک شود که به خودآگاه جمعی سیاست گذار تبدیل شود و چه بسا با یک نهادسازی کوچک یا تقویت و بازتعریف رویکردها و ماموریتهای یکی از نهادهای موجود، ما شاهد شکل گیری هر چه بیشتر یک جنبش باشیم. جنبشی شاید با نام صادرات نرم افزار یا بین المللی سازی اکوسیستم نرم افزار. تنها راه رسیدن به این وضعیت فراگیر گفتگوهای جمعی است. به نظرم قرار نیست هیچ کار شاق و خاصی در شروع انجام دهیم. ماموریت ما فعالان حوزه صادرات این است که در طی یک دوره زمانی مثلا ۲ تا ۳ سال در این باره گفتگو کنیم. از نگاه کلان، هیچ عجله ای نیست. هر عملی زیربنای فکری و نظری درستی نداشت دیر یا زود شکست میخورد. تردید ندارم، ما با گفتگوی بین الاذهانی و بین رشته ای در خصوص چیستی نرم افزار است که مبانی نظری را زنده کرده و بنای صادرات نرم افزار را بر آن مبانی نظری می سازیم. ما باید با ایجاد یک گفتگوی پر شور، خودمان را مساله دار کنیم. و با مساله دار شدن است که راه حل ها نمایان می شود. غفلتها بیرون می زند.
زمانیکه با رویکرد آناتومیکال و تئوریکال یک مطالعه و یا گفتگوی بین رشته ای میان نرم افزار، سیاست، حقوق بین الملل، دیپلماسی، نظام های اقتصادی بین المللی ، فلسفه و حتی جامعه شناسی برقرار می کنیم بیش از پیش در می یابیم که فهم ما از چیستی نرم افزار به چه اندازه در وضعیت انفعال است. یا چه شده است که نگاه کشور ما از این پدیده و ماهیت ذاتی آن به این اندازه دچار کوری و نابینایی مقطعی شده است. اشکال از کجاست و نقطه بازتگری و شروع مجدد از کجاست؟ درپاسخ فقط نقطه شروع را اشاره کردم و نه قدمهای بعدی.