در پی انتشار مطلبی با عنوان "در سرزمین افسانه"، که در یکی از روزنامهها به چاپ رسید، رییس شورای مرکزی طی نامهای پاسخ آن را برای دفتر این نشریه ارسال کردند.
در پی انتشار مطلبی با عنوان "در سرزمین افسانه" به شرح زیر:
ارباب حلقهها، هوبیتها، آراگورن و سائورون و جنگهای سرزمینهای میانی؛ یا چرا راه دور برویم؛ شاهنامه گرانقدر خودمان با جنگهای ایران و توران و دیوان و پهلوانان.... و حالا من گمان میکنم که سالهای سال در جهانی خیالی، میان موجودات افسانهای در بند بودهام و آنچه مینوشتهام، همه در فضای افسانه گذشته است. آزاده داننده، رییس شورای مرکزی سازمان نظام صنفی رایانهای کشور این احساس را در من به وجود آورد، وقتی که در مراسم گشایش نمایشگاه الکامپ هجدهم، اختلاف تشکلهای فناوری اطلاعات را «افسانهای بیش» ندانست. یعنی که هیچ نبوده، نه خانی آمده و نه خانی رفته و دعوای تشکلها، پلمپ فروشگاهها و شرکتها، نامههایی تند و گاه توهینآمیز که بین دو طرف رد و بدل میشد، جلسات مطبوعاتی که به تنش میانجامید و ... همه م همه افسانههایی بوده که مادران این سرزمین پیش از خواب در گوش فرزندانشان زمزمه کردهاند و ما، رسانهها و خبرنگاران که کاغذهای گرانقیمت را به بازنشر این افسانهها سیاه کردهایم و دل به پایان روزهای دعوا بستهایم. نزدیکی و تفاهم تشکلهای فناوری اطلاعات آرزوی ماست. اما پاک کردن صورت مساله و افسانه خواندن آن پیش چشم همه ما اتفاق افتاده و میافتد، راه به آباددهی در جهان واقع نمیبرد.
رییس شورای مرکزی مطلبی به شرح زیر در پاسخ ارسال کردند:
در جلسه افتتاحیه نمایشگاه الکامپ به دقت به پوستر الکامپ 18 نگاه کردم و لوگوی تشکلهای متعددی را بر روی پوستر دیدم. ایده همراه کردن همه تشکلها و اقدام برای آن، حتی اگر در حد شعار هم باشد باز هم دستاورد بزرگی بود. نشان از عزمی بود که (حداقل برخی از ) مدیران تشکلها برای مشارکت و تعامل در حوزه حل مسایل مشترک فعالین بخش خصوصی داشتند. در سخنرانیها، هم مجری نمایشگاه و هم رئیس اتاق (که او هم بهنوعی مجری نمایشگاه محسوب میشود) به این موضوع به عنوان یکی از وجوه تمایز این نمایشگاه با دورههای قبل اشاره کردند. از نظر من هم همینطور بود. نوبت به سخنران بعدی رسید که یکی از نمایندگان سازمان توسعه تجارت بود. ایشان در انتهای سخنان خود، ناصحانه، توصیه کردند که تشکلها اختلافات خود را کنار بگذارند تا نتایج بهتری حاصل شود (نقل به مضمون).این سخن، چماقی بود بر سر تشکلها که سالها از آن استفاده شده بود تا کاستیها و مشکلات ساختاری فرآیند برگزاری نمایشگاه، به گردن تشکلها گذاشته شود. ایشان یا پوستر نمایشگاه را ندیده بودند و به سخنان سخنرانهای قبلی گوش نکرده بودند یا از آنچه دیده و شنیده بودند احساس نگرانی کردند. اگر اختلاف بین تشکلها، بخشی از تاریخ شکلگیری تشکلها در حوزه فاوا است و آنقدر شواهد برای آن موجود است که قابل انکار نیست، اما امروز عوامل متعددی مانند بلوغ تشکلها، شرایط دشوار کسبوکار، درک بهتر از منافع مشترک، لزوم داشتن صدای واحدی که به گوش همه برسد و ... از یک سو و سوءاستفادهها و فرصتطلبیهایی که از اختلاف میان تشکلها صورت میگیرد از سوی دیگر، همه را بر آن داشته تا این چماق را بیاثر کنند.لازم بود این پیام به گوش همه رسانده شود که دوره سوءاستفاده از اختلاف تشکلها بهپایان رسیده و این چماق دیگر کارکردی ندارد. معنی آن این نیست که اختلاف نظر وجود ندارد، یا تضاد منافع بین تشکلها بهپایان رسیده است بلکه معنی آن این است که فضای گفتگو و تفاهم برای برخورد با مشکلات وجود دارد و بلوغ مذاکره و دستیابی به تفاهم شکل گرفته است. به شکل اغراقآمیزی بر این موضوع تاکید شد که اختلاف بین تشکلها افسانهای بیش نیست. این جمله ناظر بر گذشته نبود بلکه آموزهای بود از گذشته برای آینده. پیامی بود برای خودمان و دیگران که یادمان باشد این چماق دیگر اثری ندارد. من این سخن را به شکل اغراقآمیز دیگری مطرح میکنم: آیا همراهی تشکلها با یکدیگر افسانهای است که نمیتواند محقق شود؟اقداماتی که اخیرا در جهت همکاری بین تشکلها صورت گرفته، گر چه گامهای بزرگی است ولی در قیاس با آینده پیشِ رو، تمرین کوچکی است برای زندگی در جامعه مدنی مبتنی بر مشارکت جمعی، احترام متقابل، استفاده از خرد جمعی و .... ما هم باید در بخش خصوصی به «پنجره واحد» بیندیشیم و در جهت تحقق آن بکوشیم.