26/08/1403  
 
دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲ ۱۵:۴۲ ۹۴
طبقه بندی:
  • اخبار سازمان
  • صنفی
چچ
نصرالله جهانگرد؛ از سلسبیل تا سیدخندان، از فکس تا تکفا

نصرالله جهانگرد؛ از سلسبیل تا سیدخندان، از فکس تا تکفا

ماهنامه پیوست- ۱۳ مهر ۱۳۹۲
• دسته: باشگاه مدیران٬ ویژه

اشاره اول: حالا دیگر حکمش را گرفته اما وقتی برای این گزارش به دیدنش رفتیم هنوز سمتی نداشت. انتخابش به عنوان رئیس سازمان فناوری اطلاعات دور از انتظار نبود. وقتی میانه‌روها در انتخابات پیروز شدند اولین اسمی بود که از داخل حوزه فناوری اطلاعات برای وزارت نامش سر زبان‌ها افتاد و حتی در نظرسنجی موسسه پرسش نیز با اختلاف قابل توجهی نخست شد. خود وزیر پس از انتخابش در صحن عمومی مجلس تایید کرد از مشاوره و همراهی وی استفاده کرده و از روز نخست آمدن محمود واعظی هم در طبقه هفتم ساختمان سیدخندان دفتری دیوار به دیوار اتاق خود وزیر داشت. حرف زدن با او سهل و ممتنع بود؛ آسان از آن جهت که مردی است رسانه‌دوست و اجتماعی، نویسندگان این حوزه را می‌شناسد و طرفدار روزنامه‌نگاران تخصصی و اطلاع‌رسانی آزاد است. دشوار بود چون هم روزهای پرمشغله‌ای را می‌گذراند و به ناچار از استراحت و جلساتش برای این گپ طولانی زد و دشوارتر بود چون نصرالله جهانگرد عمر سیاسی‌اش هم‌عرض با تاریخ جمهوری اسلامی ایران تنیده شده است و ناگزیرید ملاحظات زمان و زمانه را در نوشتن روزگارش رعایت کنید. تکیه‌کلامش وقتی پای مصالح جمعی در میان است این است که مکث کند و بگوید:«… باقی بماند برای یک زمان دیگر.»

اشاره دوم: صنف فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران از دو منظر متفاوت نصرالله جهانگرد را می‌شناسد. طیف مخابراتی‌ها از میانه دهه ۶۰ با او آشنا شدند که به عنوان جوانی با تجربه سیاسی و تحصیلات فنی به مرکز تحقیقات مخابرات آمد و در کنار جریانات سیاسی هنر مدیریت را آموخت تا طی یک دهه گذشته شاخص‌ترین دولتمرد حوزه فاوای ایران باشد ولی داستان جهانگرد با بدنه بازار فناوری در میانه دولت اصلاحات کلید خورد. او نماینده ویژه سید محمد خاتمی و رئیس شورای عالی اطلاع‌رسانی بود و با طراحی و توسعه طرح «توسعه کاربری فناوری اطلاعات» موفق‌ترین و در عین حال پرحاشیه‌ترین دوره‌ فاوای کشور را پایه‌گذاری کرد. مانند هر دولتمرد دیگری او نیز منتقدان و مدافعان بسیاری دارد اما همگان باور دارند بازگشت آقای تکفا می‌تواند آغاز یک عصر جدید برای فناوری کشور باشد لیکن خود وی واقع‌گرایانه در صفحات آتی پیوست نشان خواهد داد تکفا نه حاصل یک‌روزه یک دولت که نتیجه جریانی تاریخی و زمان‌بر است.تقریبا همه قدیمی‌های صنف، خاطره به خاکسپاری پدرش را همراه دارند. ساکنان سلسبیل جنوبی دو سال پیش شانس آن را داشتند که ظرف چند ساعت تقریبا تمامی بضاعت مدیریتی ارتباطات کشور را یکجا ببینند. از دولتمردان قدیمی نظام گرفته تا خرده‌شرکت‌هایی که طی تکفا پدید آمدند و از نظامیان صاایرانی گرفته تا موسسان سازمان نظام صنفی همه در مسجد کوچکی گرد آمدند که ظاهرا پدرش از ریش‌سفیدان آن بوده و وقتی غبار ماشین‌های میلیاردی فرو نشست این پرسش باقی ماند که چه محله‌ای نصرالله جهانگرد را در دامان خود پرورش داده است.متولد بهمن ۱۳۳۶ در تهران است. در یکی از سیاسی‌مذهبی‌ترین محله‌های تهران یعنی همان سلسبیل که این روزها محدود به حوالی خیابان رودکی است، به دنیا آمده و بزرگ شده است. خاطره پدرش هنوز پررنگ است. حالا که خسته از یک روز پرجلسه در اتاق کوچک موقتش با وضو نشسته تا فرصت بدهیم نمازش را بخواند؛ تعریف می‌کند پدرش با اصلیت اصفهانی در اثر فعالیت‌های سیاسی‌اش در پیش از انقلاب مدتی زندانی و در نتیجه از شرکت واحد اتوبوسرانی اخراج می‌شود. چون مقلد شناخته‌شده امام خمینی (ره) بوده، ناگزیر می‌شود به کار آزاد روی بیاورد و با راه افتادن کسب و کارش تبدیل به یکی از معتمدان محل می‌شود. خودش به شوخی می‌گوید:«اخراجش سیاسی بود ولی به بخش خصوصی که رفت عاقبت به خیر شد.»
آموختن
خاطرات زیادی از حضور کودکانه در مسجد مانند قرآن آموختن پس از اذان صبح نزد امام جماعت وقت دارد و معتقد است فضای ذهنی و فکری محله و خانواده در شکل دادن روحیه‌اش بسیار موثر بوده. در همان محل دوستانی همچون مرتضی حاجی وزیر مشهور اصلاح‌طلبان و ابوالقاسم سرحدی‌زاده بنیانگذار حزب اسلامی کار را به خاطر می‌آورد. خانواده مادری‌اش فرهنگی و شاغل در فضای آموزشی آن روز هستند، برای همین هرچند مادرش خانه‌دار است ولی سوادآموخته و اهل مطالعه بوده و حتی فرزند ارشدش را که نصرالله باشد، برخلاف جریان رایج روز به کودکستان می‌فرستد. ابتدایی را به مدرسه سرافراز در همان محله می‌رود و چون به قول خودش نخوانده هم درسش خوب بوده، دبیرستان را در هدف شماره یک ادامه می‌دهد؛ مجموعه‌ای که توسط جمعی از روشنفکران آن دوران همچون دانشمند برگزیده احمد بیرشک و هادی رهنما که دومی خودش در زمان تحصیل جهانگرد مدیر مدرسه است، پایه‌گذاری شده بود:«خاطرم هست که هر وقت بعد یا حتی قبل از اذان صبح به حیاط مدرسه می‌رفتیم می‌دیدم چراغ دفتر ایشان روشن است و هیچ وقت آن مرحوم دیرکرد یا بی‌نظمی نداشت.»تحت تاثیر یکی از دوستان صمیمی و خانواده‌اش که همگی معمار هستند، تصمیم می‌گیرد برای دانشگاه معماری بخواند. به آتلیه می‌رود و حسابی درس می‌خواند اما وقتی برای دانشکده معماری امتحان می‌دهد، متوجه می‌شود فضای پذیرش شدیدا سفارشی است و به هیچ وجه بی‌طرفانه نیست. نمره طراحی‌اش را بسیار پایین می‌دهند و چون می‌خواسته فقط معماری بخواند بر حسب تصادف و از ترس اعزام به سربازی کم و بیش ناخواسته ریاضی دانشگاه صنعتی شریف را انتخاب می‌کند؛ انتخابی که ظاهرا هم جریان زندگی او و هم بعدها یک صنعت را دستخوش تغییر می‌کند.در دانشگاه شریف به لطف مرتضی انواری رئیس دانشکده ریاضیات در دانشگاه آریامهر آن زمان به مدرسه عالی کامپیوتر راه پیدا می‌کند که تازه تاسیس شده بود ولی پس از انقلاب پایانی تراژیک داشت. همان سال ۵۵ انتخاب تصادفی او تبدیل به یک علاقه عجیب به رایانه در جهانگرد جوان می‌شود. با وجود اینکه فرصت دارد سال بعد دوباره در کنکور معماری شرکت کند، در میانه راه منصرف می‌شود و تصمیم می‌گیرد علاقه جدیدش در میان کامپیوتری‌ها را دنبال کند. تفسیر طنزآمیزی از موقعیت آن روزش دارد:«در واقع ما به صورت هل دادن از آبشار نیاگارا پریدیم. وگرنه من خودم که تقریبا هیچ تصوری از رشته کامپیوتر نداشتم.»
مدارس هدف
احمد بیرشک ریاضیدان، تقویم‌نگار و پژوهشگر برجسته ایرانی و تنی چند از یارانش در خرداد ۱۳۲۷ با سرمایه‌ای اندک معادل ۳۵۰۰۰ تومان، اولین مدرسه هدف را که نامش مخفف هنر، دانش و فرهنگ بود، بنیان نهادند.گروه فرهنگی هدف، متشکل از چهار دبستان دخترانه و پسرانه و چهار دبیرستان بود و تا سال انحلال یعنی ۱۳۵۸ بیش از ۱۶ هزار دانش‌آموز دیپلمه تربیت کرد. گروه فرهنگی هدف از نظر تعداد دانش‌آموز یکی از بزرگ‌ترین مجتمع‌های آموزشی ایران محسوب می‌شد و بارها تلاش‌هایی ناکام برای تکرار الگوی آموزشی آن در فضای تحصیلی کشور صورت گرفت.


مرتضی انواری
مرتضی انواری بنیانگذار مدرسه عالی کامپیوتر در ایران بود. از دبیرستان البرز دیپلم گرفت. او تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته فیزیک در دانشکده علوم دانشگاه تهران و در رشته ریاضیات در دانشگاه ایلینوی در اوربانا شامپاین انجام داد. پس از پایان تحصیلاتش در خارج از کشور در سال ۱۳۴۷ به ایران آمد و استاد و نخستین رئیس دانشکده ریاضی دانشگاه صنعتی آریامهر شد. «مرکز تعلیمات عمومی» که درس‌هایی در زمینه علوم انسانی عرضه می‌کرد، در سال ۱۳۵۱ زیر نظر او در دانشگاه صنعتی پایه‌گذاری شد و پذیرای بزرگ‌ترین نام‌های ادبی و هنری زمان خود بود. وی در ۱۳۵۲ مدرسه عالی کامپیوتر را به ابتکار شخصی خویش افتتاح کرد اما پس از انقلاب در سال ۱۳۵۸ به آمریکا رفت و در دانشگاه ایالتی میشیگان، دانشگاه ایالتی کالیفرنیا و نیز دانشگاه کالیفرنیا در برکلی به تدریس پرداخت. آذرماه ۱۳۸۹ در المپیا در ایالت واشینگتن درگذشت. ۲۰ سال دانش‌آموختگان این مدرسه کل صنعت انفورماتیک ایران را اداره کردند.
جنگیدن
ورود جهانگرد به دانشگاه کبریتی است بر باروت سیاسی نهفته در محله و خانواده وی. در دانشکده کوچک آنها سازمان‌هایی همچون مجاهدین و شاخه جوانان حزب توده تشکیلات مرکزی دارند اما او جذب جریان اسلامی می‌شود. از همان ابتدا به شدت علاقه‌مند به کار تشکیلاتی است و تعریف می‌کند برایشان موفقیتی بود که در انتخابات تعاونی دانشجویان حزب توده را شکست سختی دادند. اعتصاب دانشجویان همزمان با درگذشت مصطفی خمینی فرزند امام راحل،‌ دانشکده را به اعتصاب می‌کشاند و سرانجام نیروهای امنیتی فشار می‌آورند که دانشکده به کل تعطیل شده و همه دانشجویان به نظام وظیفه معرفی شوند. با دستگیری جمعی از دانشجویان قضیه بعد امنیتی پیدا می‌کند و مرحوم انواری ناگزیر به دخالت می‌شود. تلاش او برای آزاد کردن دانشجویان جهانگرد و دوستانش را به اینجا می‌رساند که دسته‌دسته برای ضامن شدن صف بکشند. بهار ۵۶ پیام امام درباره برائت طلبیدن از مارکسیست‌ها به کل فعالیت‌های سیاسی آنها را از توده‌ای‌ها جدا می‌کند.از همکلاسیان آن دوره‌اش عمده‌ای بعدها تبدیل به تکنوکرات‌های انفورماتیک در رژیم بعدی می‌شوند از جمله: جعفر حبیبی رئیس دانشکده کامپیوتر شریف، محمد عسگری آزاد چهره شاخص سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، محمدعلی گاوگانی در هیات مدیره شرکت خدمات انفورماتیک، مرتضی مقدسیان مرد الکترونیکی بانک ملت، حجت‌الاسلام علی ذوعلم مدیر طرح تولید و تدوین برنامه درسی، علی کرمانشاه معاون سابق وزارت‌ ارتباطات و جمع کثیری از نیروهای داده‌پردازی ایران که همگی از همان دوره آموزش اولیه را می‌بینند. به لطف سازمان برنامه دانشکده دارای ترمینال‌هایی برای پردازش کارت‌های پانچ است و دست بر قضا جهانگرد چنان بر زبان برنامه‌نویسی فرترن مسلط می‌شود که حتی گاهی در اتاق مشهور رفع اشکال، قلمرو متخصص‌ترین دانشجوها، می‌نشیند. در دانشکده اساتید آمریکایی یا حتی هندی حضور دارند و فضایی بین‌المللی بر محیط آموزش حاکم است. واحد درسی مورد علاقه‌اش تحقیق در عملیات (OR) است که بعدها با تغییر مواد آموزشی در دوره فوق‌لیسانس هم آن را می‌گذراند و تجربه از نزدیک یاد گرفتن از مدیران سازمان برنامه، برایش بسیار باارزش است.

ادامه این مقاله بلند را در وب سایت پیوست بخوانید

http://www.peivast.com/?p=2846

 

منبع:
آدرس کوتاه شده: